شب زنده داران

شب زنده داران

به نام خداوندی که فریاد رس فریاد خواهان است

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

ساعت

امکانات


ساکنـین هوشـمند کائـنات - بخش چهارم

بخش چهارم- غرب و جن


اکنون این سئوال مطرح است که مفهوم جن به چه میزان در غرب شناخته شده است و آیا هیچ نظریه پرداز غربی جن را با موجودات فضایی مربوط دانسته است یا خیر؟

پاسخ این سئوال مثبت است. جرومه کلارک(Clark) در دایره المعارف برخوردگان با وضعیت غیرعادی- Extraordinary Encounters می گوید:« جن ها در اعتقادات سنتی عربی و پارسی، موجوداتی دیوسان و تغییر شکل دهنده هستند . . . جنیان پنج نوع بوده که یک نوع آن گهگاهی خیر اندیش است. معمولاً به شکل حشرات، غوک، عقرب و سایر حیوانات تنفر برانگیز و دوست نداشتنی در می آیند . . . . گوردن کریتون(Creighton) و آن درافل(1926،Druffel)، حداقل دو تن از نویسندگان در خصوص موضوع یوفو هستند که یوفوران ها را همان جنیان می دانند که تغییر قیافه داده اند».

این که اجنه پنج نوع هستند، کمتر یا بیشتر مشخص نیست اما پنج نوع بودنشان بر پایه حدیثی منسوب به پیامبر اسلام است. در واقع لفظ جن برای این نژاد بیشتر حالت عام دارد تا خاص، به عبارتی قرآن همواره تحت لفظ جن از ایشان نام برده و وارد جزئیات شکل ظاهری آنان نشده است. اما در کنار کلیاتی که در قرآن آمده است، گزارش های بی شماری از رویت جن در مناطق مختلف کشور خودمان می شنویم که شنونده را به این نتیجه می رساند: جنیان دارای تنوع درون نژادی هستند. در خصوص تنوع درون نژادی نیاز به بررسی علمی گزارشات رویت جن است که این جانب تاکنون به هیچ گزارش رسمی از سوی یک مرجع ذیصلاح بر نخورده ام. بعضی از محققین غربی که چنین کاری را انجام داده اند، مفهوم جن برایشان نام آشنا نبوده و طرف برخورد را اشباح، ارواح سرگردان و موجود فضایی معرفی می نمایند.

فی الواقع هیچ یک از صاحبنظران ایرانی فرضیه فضانوردان باستانی در خصوص گزارشات روئت جن نه می توانند آن را توجیه نمایند و نه می توانند آن را رد کنند. چون کسی که چنین برخوردی را گزارش می کند هرگز از دیدن شی گرد یا بشقاب پرنده ای مدور با نور رقصان و درخشان در همان موقعیت و وضعیت صحبتی نمی نماید که بگوییم وی در واقع با موجودات فضایی برخورد داشته است. همین طور اکثر این طرفداران به جن اعتقادی ندارند و آن را خرافاتی بیش نمی دانند. اما ذهنیتشان را به زبان نمی آورند چون می ترسند که طرفداران وجود جن نیز گزارشات ربوده شدگان توسط موجودات فضایی یا تماس گرفته شدگان با فرازمینی ها را به همان شیوه زیر سئوال ببرند! به راستی چگونه طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی می توانند ثابت کنند که فرازمینی ها با جنبش های تماس گرفته شدگان بشقاب پرنده ای در تماس هستند و نه جنیان؟

فی الواقع به جای این که یکی از ایشان بر می خاست و فریاد می زد که فرازمینی وجود ندارد، بلکه فقط جن است، شاهد هستیم که اینان به داشته هایشان پشت پا می زنند ولی در غرب خیزش هایی می بینیم که تحسین برانگیز هستند. معترف هستم که نه ایران و نه اسلام سهمی در هدایت جریان اذهان بشری ندارد و امروز ملت ایران و ملل اسلامی بیش از هر زمانی به مصرف دیکته های افکار غربیان مشغولند.

داستان آن درافل داستان یافتن قدری از حقیقت از راه تلاشی سی ساله در مسیری است که از پوچ و دروغ شروع شده است و داستان طرفداران ایرانی فرضیه فضانوردان باستانی داستان به باد سپردن گنجینه های باقی مانده از ثروت فکری چندین هزاره اجدادمان. در این جا باید گفت که تیشه به ریشه زدن باعث نابودی یک ملت می شود و نه یک گروه خاص.

آن درافل چندین اثر منتشر نموده است از جمله کتاب تماس های توجونگا کانیون (1980) - The Tujunga Canyon Contacts و کتاب چگونه از خودتان در برابر آدم ربایان بیگانه دفاع کنید (1998)- How To Defend Yourself Against Alien Abduction. در ادامه گزیده چهار صفحه از ویرایش دوم کتاب تماس های توجونگا کانیون(صص 285-288) را برایتان می آورم:« فرضیه دیگری [درباب ماهیت یوفوران ها یا اشغالگران] وجود دارد که منشا آن بر اعتقادات مذهبی استوار است و به نظرم منطقی و فراگیر است. این دیدگاه به کرات توسط ناشر مجله انگلیسی بشقاب پرنده منتشر شده است . . . گوردن کریتون ویرایشگری با معلومات بسیار و فهمیده است . . . کریتون، مسلط به عربی، به کاوش در نوشته های یک دین ناشناس برای اذهان غربی، اسلام، پرداخته است و بر منبای آموزه های قدیمی آن یک تئوری منطقی ارائه نموده است.

مقاله گزارش مختصری از ماهیت حقیقی یوفوران ها(1983)، بحث از موجودات هوشمند غیر انسانی می کند که در قرآن به جن معروف هست. بنابر متون اسلامی، که شامل ادعاهایی مبنی بر وحی به حضرت محمد است، جنیان موجوداتی بین فرشتگان و انسان هایند.

فرشتگان بر مبنای قرآن موجوداتی روحانی هستند که از نور تشکیل شده اند. وجود آنها مورد تایید یهود، مسیحیان و حتی یونانیان باستان است. انسان موجودی است که جسمش از عناصر زمینی تشکیل شده است. نوع سوم یا جنیان جنسشان از چیزی است که به آتش ذاتی یا شعله بدون دود ترجمه شده اند. در قرآن تاکید شده است که اجنه قبل از انسان خلق شده اند و باعث شده تا بعضی سفسته نمایند شاید اینان همان انسان های ماقبل آدم هستند که در متون عهدین نیز به آنها اشاره شده است . . . بهترین توجیه اندیشمندان مسلمان این است که آنها از بعد دیگری می آیند. قرآن در مورد منشا آنها شفاف نیست.

کریتون نوشت که جن ها از یک نوع نژاد نیستند. مطابق اسلام، بعضی از آنها می توانند کاملاً فیزیکی باشند، همانند چیزی که ما فرازمینی(extraterrestrial) می نامیم، در حالی که بعضی دیگر شبیه چیزی هستند که یوفولوژیست ها به آن ها metaterrestrial می گویند . . . ارتباط جنیان با لوثیفر(Lucifer) و شیطان(Satan) مبهم است، گرچه در قرآن لوثیفر به نام ابلیس آمده است، اما ابلیس از اجنه است.

طی پانزده سال تحقیق در منابع اسلامی، کریتون خصوصیات اساسی اجنه را لیست نمود . . . که در ادامه فهرست وار با کسب اجازه از ایشان این خصوصیات آورده شده است:

1-در حالت معمولی، جنیان برای انسان قابل رویت نیستند.

2-آنها قابلیت مادی شدن یا غیر مادی شدن در دنیای فیزیکی را مطابق میل خود دارند.

3-می توانند شکل و اندازه خود را تغییر دهند و حتی به شکل حیوان درآیند.

4-گروهی از ایشان به غایت دروغگو و فریبکارند و از هر طریق نامحسوسی در پی فریفتن انسانند.

5- با آدم ربایی و بچه دزدی خو گرفته اند.

6-(به دلیل مسائل اخلاقی ترجمه نشده است)

7-تمایل به ربودن آدم ها و تله پورت نمودن آنها دارند، قربانیان را در جایی فرسنگ ها متفاوت از جایی که ربوده اند، رها می کنند.

8- دارای قدرت تله پاتی شگرف هستند که با توانایی طلسم نمودن قربیان همراه است.

. . . وقتی برای اولین بار مقاله کریتون را مطالعه نمودم، ایده جن برایم غریب بود اما با گذشت زمان متوجه شدم که قدرت های نسبت داده شده به این موجودات، به راستی همان قدرت های نسبت داده شده به یوفوران هاست، قدرت هایی که مکرراً در ادبیات یوفو به آن بر می خوریم. من همین طور متوجه شدم که تئوریم در ویرایش نخست کتاب تماس های توجونگا کانیون(1980)- مبنی بر این که ملاقات کنندگان با یوفو از ابعاد دیگری می آیند تا اینکه متعلق به فضا-زمان ما باشند- با تئوری کریتون ادغام شده است . . . تئوری جن هم منطقی و هم فراگیر به نظر می رسد. این تئوری عمده گزاراشات تماس با یوفوها را پوشش می دهد . . .

این که اجنه مترادف با شیاطین(devils) و اهریمنان(demons) عقاید مسیحت هستند، مرا متقاعد نمی سازد. خداشناسان کاتولیک نظرشان بر این است که ممکن است انواع موجودات ناشناخته به این سبب خلق شده اند تا خلا قابل ملاحضه بین فرشتگان و انسان را پر نمایند و تنوع این مخلوقات از موجودات شیطان صفت تا موجودات الوهی گسترده است . . .

با این حال من احساس می کنم که تئوری جن تمام پدیده های مربوط به یوفوها را توجیه نمی کند. برای مثال به نظر نمی رسد سفینه های حامل که با تلسکوپ، رادار و حتی چشم غیر مسلح در بالای زمین قابل مشاهده است و گهگاهی سفینه های تجسس کوچکتری را گسیل می نمایند که احتمالاً به کنترل فعالیت ها بر روی زمین می پردازد، متعلق به جنیان باشد در حالی که آموزه های اسلامی می گوید تعدادی از جن ها ممکن است در حقیقت فرازمینی باشند. چنان سفینه هایی با بشقاب پرنده های تجسسی شان بیش از اندازه فیزیکی هستند که ما بتوانیم آنها را به جن نسبت بدهیم. برای من منطقی تر این است فرض نمایم که ساکنین این سفینه ها حقیقتاً بازدیدکننده های فرازمینی هستند که به زمین می آیند . . . تا از دستیابی ما به عمق فضا ممانعت نمایند در حالی که ما مشغول یادگیری چگونه رفتار نمودن هستیم. احتمالاً یوفوران ها ترکیبی از هر دو باشند».

هر چند در بعضی جزئیات برداشت کریتون و درافل از جن جای بحث دارد، اما کلیت آن مطابق دیدگاه اسلامی است. از پاراگراف آخر به خوبی مشخص است که فیزیکی بودن یوفوها مانع از این شده است که درافل مفهوم جن در قرآن و مفهوم موجود فضایی در غرب را کاملاً یکی بداند. لیکن اگر ثابت شود که تکنولوژی یوفو صرفاً یک تکنولوژی زمینی و متعلق به انسان هاست، آن موقع چطور؟ این سئوالی است که در مقالاتی مجزا به آن پاسخ خواهیم داد.

چیزی که مشخص است مفهوم جن طی دهه های اخیر در حال انتقال یافتن به غرب است. بعضی از محققین اخیر مانند برنت راینز(Raynes) نیز پیرو دیدگاه درافل هستند. در واقع یک جوان ایرانی-آمریکایی با نام مستعار تیمور برای درافل از تجربه برخورد با نوعی جن معروف به بختک در بستر خواب تعریف می کند که فقط با استعانت از خدا توانسته از دست او برهد. درافل این واقعه را برای راینز بیان می کند. در ادامه راینز از پرونده مشابه دیگری می گوید که به پیرو مرگ بی دلیل چند جین پسر جوان ویتنامی در بستر خواب در کمپ پناهنده های ویتنامی به آمریکا، تحقیقاتی شروع شد و در نهایت به این نتیجه رسید در کشور ویتنام موجوداتی غیرمادی وجود دارند که در خواب انسان را خفه می کنند. راینز می گوید بعدها طی تحقیقاتی که از سایر پناهنده های ویتنامی در آمریکا به عمل آمد، مشخص شد که 50 الی 60 درصد شرکت کنندگان در مصاحبه چنین تجربه ای داشته اند! حتی در بین کسانی که در آمریکا به مسیحیت گرویده بودند، شدت برخورد 72 درصد گزارش شد.

چنین وقایعی مختص شرق نیست و در غرب نیز بسیار اتفاق می افتد. بختک در غرب به عجوزه مه مانند-Old Hag و تلاش  او برای خفه کردن انسان در بستر خواب به Hagging معروف است. اما وقتی که بختک به جن وصل می شود و جن نیز به یک دین و کتاب مذهبی، آن موقع افرادی شهامت آن را می یابند که چنین وقایعی را بدون ترس از مورد تمسخر واقع شدن بیان نموده و حتی به صورت علمی بررسی نمایند. البته به نظر ما این تلاش کافی نیست و باید با محققین سایر علوم هم مرتبط باشد. مثلا اگر راینز دست دادن چنان حالتی به انسان را به خاطر بختک می داند، پزشکان آن را فلج خواب می نامند. ایشان معتقدند که وقتی فرد خوابیده است ارتباط بین اندام حرکتی و . . . با مغز قطع می شود تا آنچه فرد در خواب می بیند به اجرا در نیاید. مثلاً شما خواب می بینید راه می روید، اما جسم شما بی اعتنا به خواب روی بستر باقی می ماند. وقتی روح به درون کالبد فیزیکی بر می گردد، باعث می شود که فرد بیدار شود و همزمان ارتباط بین مغز و سایر اندام حسی و حرکتی هم برقرار می شود. در موقعیت فلج خواب، روح به بدن بر می گردد و انسان بیدار می شود اما به دلیل این که مغز هنوز کنترل اندام حرکتی را در دست نگرفته است، بدن قادر به تحرک نیست که این منجر به وحشت فرد تجربه کننده می شود. لذا نیاز هست که گروه هایی متشکل از پزشکان، روانکاوها و . . . گزارشات رویت بختک را با جزئیات و به تعداد لازم بررسی نمایند تا محقق گردد که بختک وجود دارد یا خیر.

سئوالی که اکنون به ذهن بعضی از خوانندگان ممکن است رسیده باشد: در فسانه ها و قصه های ایرانی از موجوداتی مانند پری، دیو، اهریمن، غول، آل، بختک، کوتوله، گورزاد و . . . اسم برده شده است که حتی در ادبیات اکثر ملل از شرق تا غرب گرفته مشابهاتی مانند: Incubi، Succubi، Org، Elf، Fairy، Nymph، Pixy، Imp، Gnome، Goblin،  Gremlin برای آنها وجود دارد، چرا کسی ماقبل از کریتون و درافل به این نتیجه نرسیدند که فرازمینی ها همان جن، انکوبی و . . . هستند؟ دلیلش این است که پری، کوتوله، گورزاد، آل، دیو، غول و . . . اگر ریشه در واقعیت هم داشتند در گذر زمان همه و همه به قصه ها پیوسته بودند، اما جن موجودی بود که با موجودات توهمی بالا شباهت بسیار دارد لیکن در یک کتاب مذهبی آمده که حدود یک میلیارد به آن معتقدند و با گذشت 14 سده متن آن تغییر نکرده و لذا تعریف امروزی علما مسلمان از جن همان تعریف قرآن از جن در زمان رسول الله است.

پس اگر امروز چند محقق غربی از ارتباط نزدیک بین فرازمینی ها در فرهنگ یک سده اخیر غرب و جن در فرهنگ چند هزاره ای شرق سخن می گویند، بیش از هر چیزی به این دلیل است که ایشان در استناد به مدارکشان در مقابل طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی از اسلام نام می برند و به طور غیر مستقیم به مخاطب خود می فهمانند که اگر شما به تورات اتکا می کنید، کتابی بعد از تورات آمده که تورات را به صراحت رد کرده است و در همان کتاب با یک میلیارد پیرو از موجودی سخن به میان می آید که شما سهواً یا تعمداً در برابرش بی تفاوت بوده اید.

در ثانی بسیاری از خود غربیان به بررسی ارتباط بین موجودات توهمی افسانه ها با موجودات فرازمینی پرداخته اند که برای نمونه می توانید به دایره المعارف الکترونیک برخوردگان با وضعیت غیرعادی اثر جرومه کلارک تحت مدخل Fairy رجوع نمایید. در خصوص نمونه های موجود در فرهنگ فارسی، مثلاً دو کلمه دیو و اهریمن هر دو از آیین زرتشت و حتی قبل از آن می آیند. فردوسی در شاهنامه دیو را دشمنان کاووس شاه می داند که در مازندران ماوا گرفته اند. شما در کتاب های کودکان و نوجوانان، در انگاره های نبرد رستم و دیو سفید، دیو سفید را موجود انسان نما اما با شاخ هایی بسان گاو و گوشی حیوانی شکل و  . . . می بینید. افرادی مانند امیر حسین خنجی اعتقاد جالبی دارند. ایشان معتقدند زمانی که در جامعه آریایی، دیو و اهورا ساخته شدند، گروهی پیرو دیو بودند و اینان بخشی از قوم آریایی بودند که نادرستی را پیشه نموند پس توسط اهورا پرستان از ایریانم وئجو رانده شدند. او می گوید ایریانم وئجو محدوده ای در شمال شرقی ایران و بخش هایی از افغانستان تا تاجیکستان بود. طرفداران دیو به سمت غرب ایران کوچیدند تا به یونان رسیدند و آن هنگام زمانی بود که دیو به دیوس و بعد ها به زئوس تغییر یافت.

ورای این چنین داستان های تا حدودی مستند، طرفداران دیو به دلیل بدکرداری هایی مانند غارت قبلیه های آریایی ضعیف تر از خود مورد لعن سایر افراد بودند و بعدها از آن ها تحت عنوان انسان هایی با سجایای کریه یاد می شد. امروز ما می دانیم که دیو های دشمن کاووس و ایران زمین در واقع از تیره انسان بوده اند که چون رفتار آنها مانند دیوپرستان اوایل تمدن آریایی بوده به دیو معروف شده اند. اما در گذر زمان دیو ها کم کم به افسانه پیوستند و شکلی انسان نما یافتند. یا نمونه دیگر بختک است که امروز در باور عامه مردم ما چنان قوی است که به ضرب المثل هم تبدیل شده است. شاید چون بشر نمی توانست فلج خواب را درک کند و از وجود موجودات خاص دیگری خبر داشت، آن را مسئول فلج خوابش قلمداد کرد.

در نتیجه من منکر واقعی بودن بعضی از چنان موجودات توهمی نیستم و بر عکس معتقدم که باید به ریشه یابی و بررسی تا حد امکان علمی هر یک از موجودات فوق پرداخت، مخصوصاً موجوداتی که در سایر قومیت ها و ملیت ها برای آن مشابه وجود دارد. این موجودات شباهت بسیاری به جن دارند و در کنار گزارشات ربوده شدگان، گزارشات برخورد با بختک، غولک و . . . تنها سرنخ های موجود برای بررسی علمی تر جن و ماهیت ایشان است.

در ادامه یک موضوع دیگر را می شکافیم و بحث را به پایان می رسانیم. اول بررسی شباهت مفهوم بعد(Dimention) در منابع اسلامی با مفهوم حلول دنیاها در تفکرات بلاواتسکی است. این نقل قول از کتاب دکترین راز را ببینید: « [دنیاهای دیگری وجود دارند] که با دنیای ما درآمیخته اند . . . گرچه نامرئی هستند و میلیون ها مایل از منظومه شمسی دورند، اما با ما هستند، نزدیک ما هستند، درون دنیای ما هستند، گرچه برای ساکنانشان مادی هستند همین طور که سیاره ما برای ما مادیست.

. . . هریک کاملاً تحت شرایط و قوانین خاص خودشان هستند و ارتباط مستقیم با کره ما ندارند.[ساکنانشان] ممکن است تا آنجا که ما می دانیم یا احساس می کنیم، از کنار یا اطراف ما بگذرند حتی در فضای خلا، کشورها و محل سکونتشان با ما در آمیخته باشد بدون اینکه مزاحم دید ما شود، چرا که ما هنوز قوای ذهنی یا بصیرت دیدن ایشان را نداریم . . .

با این حال چنان دنیاهایی وجود دارند. اندازه جمعیت و سکنه آن ها مشابه سیاره ماست، در تمام عالم و تعداد بی نهایت پراکنده هستند، بعضی از دنیای ما مادی تر هستند و بعضی به تدریج اتری تر-Etheric می شوند به گونه ای که شکل خود را از دست داده و شبیه نفس می گردند. گر چه ما می توانیم دنیایی متشکل از ماده ای رقیق تر از دنباله یک ستاره دنباله دار را درک کنیم ». عبارات پررنگ شده در نقل قول بالا تشابه زیادی با مفهوم غیر قابل رویت بودن جن و دنیایشان در قرآن دارد. آیا بلاواتسکی درصد نیست که بگوید اجنه هم در حال زندگی در کنار ما هستند؟ مفهوم بعد در ادبیات فرضیه فضانوردان باستانی حداقل از زمان لاوکرافت مصطلح شده است.

گردون کریتون به عنوان اولین فرد شناخته شده ای که یوفوران ها را همان جنیان قلمداد نمود، در مبحث مربوط به خلقت اجنه قبل از آدم در قرآن، می گوید که گرچه بعضی دانشمندان جن را موجودات انسان نمای ماقبل آدم دانسته اند، صوفیان غربی نیز در تلاش بوده اند که جن را موجودی از جنس اتریک یا استرال(Astral) معرفی نمایند.این اظهار نظر کریتون نشان می دهد که وی به خوبی متوجه شده است پشت پرده ماجرا چه خبر است و سرچشمه فرضیه فضانوردان باستانی در کجاست. چیزی که مانع می شود ما و کریتون در یک صف قرار بگیریم این است که کریتون حدس می زند بعضی از یوفوها شاید منشا فرازمینی داشته باشند. 

 

جمع بندی و نتیجه گیری

در مقالات سیر تکاملی فرضیه فضانوردان/بیگانگان باستانی سعی کردیم به بررسی بستری بپردازیم که در آن فرضیه مذکور زاده شد و سپس رشد نمود. در این مقاله نیز به بررسی این موضوعات پرداختیم: اولاً چه زیرساخت هایی باعث شد تا مادام هلنا بلاواتسکی و پیروانش از فرازمینی هایی صحبت نمایند که در نهایت منجر به بدعتی به نام موجودات فضایی شده است. دوماً در فرهنگ قومیتی ما ایرانیان و مسلمانان مشابه مفهوم فرازمینی، بیگانه ها، موجودات فضایی وجود دارد یا خیر.

با استفاده از قرآن به عنوان یک منبع مکتوب با قدمت 1400 ساله مشخص شد که در هفت آسمان دو نژاد هوشمند به نام جن و انس و یک نژاد دارای توان بروز دادن رفتار هوشمند به نام فرشته وجود دارد. تفاوت قرآن با تورات و انجیل در این است که خود متن عربی قرآن تحریف نشده است، اما متون عهدین تحریف شده است. همین تحریفات است که به اشخاص سودجو اجازه سو تعبیر و بدعت زایی را می دهد. هر چند به بررسی کلیه آیات قرآنی نپرداخته ایم، ما به صورت متعارف نشان دادیم که در استناد به قرآن هیچ جای لفاظی و بازی با کلمات نیست و متن آن در خصوص حیات هوشمند در گستره هفت آسمان واضح و مبرهن است.

در بخشی نیز به تفحص درباب آشنایی صاحبنظران فرضیه بیگانگان باستانی با مفهوم جن در اسلام پرداختیم و دیدیم که افرادی مانند گوردن کریتون و آن درافل که مفهوم جن را تقریباً به خوبی درک نموده اند، توانسته اند ارتباط نسبتاً منطقی بین مفهوم موجود فضایی در غرب و مفهوم جن در خاورمیانه برقرار نمایند. هر چند تاریخچه آشنایی بشر غربی با جن به زمان انتشار نسل بشر از عربستان در سراسر کره خاکی می رسد، ولی غور و تفحص نیمه علمی و آشکار در اینباره متعلق به چند دهه اخیر است.

استدلال کردیم که نتایج معادله دریک حتی روی کاغذ نیز با اما و اگرهایی همراه است و تاکنون تلاش های علمی مجامع علمی نتوانسته حتی یک شاهد جهت اثبات آن ارائه نماید. دوستان دانشمند ما و طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی شروع حیات بر روی یک سیاره را زیادی ساده گرفته اند. در حالی که هیچ کدامشان قادر نیستند حتی بدون دستکاری یک واحد یا موجود زنده و به صورت مستقل یک سلول خلق نمایند، به راحتی خوردن یک لیوان آب، از وجوب تعدادی سیاره های دارای حیات سخن می رانند و عمل خود را کاملاً علمی و منطقی قلمداد می نمایند. به محضی که علم پیشرفتی می نماید و مشخص می شود که نزدیکترین سیاره کاندید میزبان حیات از سوی ایشان، فاقد ویژگی های یک سیاره موطلایی (Goldilocks= سیارات دارای شرایط مناسب دمایی و جوی جهت ایجاد حیات به نحوه خود به خودی) است، فوراً یک سیاره دیگر را معرفی می کنند و اصرار می ورزند که این سیاره دیگر قطعاً میزبان حیات است، آن هم از نوع هوشمند! تاکنون وجود حیات حداقل تا فاصله 20 سال نوری از زمین پسروی نموده است یعنی از کره ماه تا سیاره گلیز جی 581 عقب نشسته است و با هر عقب نشینی امید نیز کم رنگ و کم رنگ تر می شود. ایشان که خویش به وحی معتقد نیستند با منتقدین دیدگاهشان به گونه ای برخورد می نمایند که تو گویی نظریات بی پشتوانه شان وحی منزل است.

امروز برای من به شخصه مشخص گردیده است که فرضیه فضانوردان باستانی فاقد بنیان و مبنای تئوریک است تا چه رسد به این که بخواهد مستنداتی قابل اتکا ارائه دهد. لذا به صراحت باید اعلام داشت که این فرضیه از بیخ و بن ایراد دارد. اکنون و در بخش پایانی موضوع ساکنین هوشمند کائنات باید ابراز داشت که تاکنون سه فرضیه کلی در خصوص تمدن بشری به همراه مستنداتشان ارائه شده است:

1-فرضیه اول که همه ما با آن آشنایی داریم، بدین صورت است که تاریخ بشریت از آدم تا به امروز، همه اش ساخته و پرداخته دست انسان هاست. این تاریخ مورد قبول کلیه جوامع علمی و آکادمیک جهان بوده و در کتب درسی ما و تمامی ملل دیگر از دبستان تا مقاطع عالی در حال تدریس شدن است. مستندات و مدارک این فرضیه آنچنان زیاد است که حتی نیازی به اسم بردن نیست. بگذارید این فرضیه را « تاریخ کنونی تمدن » بنامیم.

2-فرضیه دوم که به فرضیه فضانوردان باستانی معروف است می گوید که انسان ها از ابتدا با موجودات فضایی در ارتباط بوده و اکنون نیز هستند، البته اگر بگوییم موجودات فرازمینی با انسان ها در ارتباط بوده و هستند، بهتر و دقیق تر است. در حالت افراطی این دیدگاه حتی نسل آدم خود مخلوق فرازمینی هاست. مستندات زیادی در این باره ارائه شده است که فقط کمتر از 10 درصد آنها قابل تعمق بوده و مابقی مردود است.

3- سومین فرضیه که در ایران توسط جناب سید مرتضی رضوی ارائه شده است، می گوید که از زمان خلقت آدم تا کنون همواره گونه هوشمند دیگری تحت عنوان کلی اجنه با انسان کنش متقابل داشته اند. این واقعیت در قرآن به وضوح آمده است و ایشان با هوش و درایت توانسته اند که تاریخی تحت عنوان تاریخ کابالیستی را شناسایی و مرتب نمایند. این فرضیه به تصحیح فرضیه اول پرداخته و رقیب فرضیه دوم است. دوستانی که مایلند از جزئیات این فرضیه مطلع گردند، به کتاب کابالا و پایان تاریخش مراجعه نمایند. لذا این فرضیه نیز به تاریخ کابالیستی معروف است.

به نظر این حقیر وقت آن رسیده است که مجدداً تاریخ بشریت را بررسی و وارسی نموده و به رفع بسیاری از نقاط تاریک در فرضیه اول بپردازیم. لذا نیازی نیست که ما معتقد به تنوع گونه های هوشمند فرازمینی مادی ساکن سایر اجرام سماوی هستی باشیم، آن هم در وضعیتی که هیچ مدرک مورد تایید تمامی اقوام، ملل، افکار و نخبه های جهانی ارائه نشده است.

من به شخصه دیدگاه جناب رضوی عزیز که برگرفته از قرآن است را برمی گزینم. اجنه قبل از آدم خلق شده بوده اند. ایشان در ادامه با آدم و نسل او در ارتباط بودند و هنوز هم هستند. لذا افرادی که به سوی ایشان متمایل شدند، راه ارتباط و کمک گرفتن از آنها را آموختند و در عوض خدماتی برایشان انجام دادند. به نظر من نیازی نبوده که بنی آدم قرون ابتدایی هم به نحوه تراش دادن و استخراج سنگ بعلبک فکر کند و هم آن را انجام دهد، کما اینکه اجنه می توانسته اند چنان دانشی را به معتمدان خاکی خود آموخته باشند و حتی نیروی لازم برای حفاری و انتقال را در اختیارشان گذاشته باشند.

اما اشخاصی که فکر می کنند فرضیه دوم و سوم به نوعی یکی هستند، باید گفت که در اشتباهند. در فرضیه فضانوردان باستانی، انسان هوشمند مخلوق موجود فضایی است. خود موجودات فضایی مادی هستند و با یوفو مسافرت می نمایند. همین طور که قبلاً گفتم، در این فرضیه خدا وجود خارجی ندارد. اما در فرضیه استاد رضوی برگرفته از قرآن، دو موجود مختار هوشمند وجود دارند، اجنه مادی نیستند و آدم مخلوق الله است. همان گونه می بینیم این دو فرضیه تفاوت بنیادین با هم دارند.

البته هنوز زوایای تاریکی وجود دارند که باید بررسی گردند و تا حدودی شکافته شوند، اما این جا مکان مناسبی برای پرداختن به آنها نیست. ان شاء الله در آینده مقالاتی در خصوص نقایص تاریخ فعلی تمدن ارائه خواهیم نمود. در واقع همین نقایص و روزنه ها باعث سو استفاده بعضی شهرت طلبان و ارائه فرضیه فضانوردان باستانی گردیده است. در نهایت به بررسی موشکافانه تر فرضیه اسلامی تمدن که توسط آیت الله سید مرتضی رضوی شده است، خواهیم پرداخت. تاریخ فعلی تمدن یا فرضیه اول حتی در کلیات نیز دارای ابهام بسیاری است و هنگامی که با فرضیه سوم کنار هم قرار گیرند به حقایق قابل تاملی می رسیم. اتفاقاً این هم خود یک روش علمی است که به بررسی توان فرضیه فضانوردان باستانی در رقابت با فرضیه تاریخ کنونی تمدن و فرضیه تاریخ کابالیستی بپردازیم و ببینیم دارای چه برتری هایی و کاستی هایی است.

بنابراین تا سری بعدی مقالاتی تحت عنوان«سه فرضیه درباره منشا انسان و نحوه گسترش تمدن بشری» با ما بمانید.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده: MAT تاريخ: شنبه 26 بهمن 1392برچسب:ساکنـین هوشـمند کائـنات,بخش چهارم, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

از ان روزی که این عالم به پا شد ، حسـین ابـن علـی ارباب ما شد ، خدا چو جام عشقی در جهان ریخت ، تجلیگاه مستان کــــربـــلا شد

نويسندگان

وضعیت آب و هوا

جستجوي مطالب

IP

design‬‏ abbasi01.Mohsen Abbasi